کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
culture medium پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
culture medium
فرهنگ لغات علمی
محیط کشت
-
culture medium
محیط کشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ترکیب مایع یا جامدی که بهطور ویژه برای رشد و نگهداری یا انتقال ریزاندامگانها یا سایر انواع یاختهها تهیه میشود متـ . محیط medium
-
culture medium
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محیط کشت
-
واژههای مشابه
-
culture shock
واژهنامه آزاد
شوک فرهنگی؛ احساسی که فرد ممکن است در رویارویی ناگهانی با سنن کاملاً متفاوت دیگر کشورها داشته باشد.
-
culturable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرهنگی
-
culturization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرهنگ سازی
-
culturing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرهنگ سازی
-
cultured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با فرهنگ، پرورده، تحصیل کرده، تربیت شده، مهذب
-
cultures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرهنگ ها، فرهنگ، تمدن، برز، کشت میکرب در ازمایشگاه
-
culturally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرهنگی
-
Kurgan culture, grave culture
فرهنگ گورخانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] فرهنگ نیمهکوچروی (seminomadic) که در حدود 3500 ق.م در دشتهای روسیه شکل گرفت و بهتدریج در سرزمینهای اطراف گسترش یافت
-
slant culture, slope culture
کشت درشیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت بر روی یک محیط جامد شیبدار در لولۀ آزمایش
-
liquid culture, broth culture
کشت در مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت حاصل از تلقیح (inoculation) میکربها در یک محیط مایع
-
counter-culture, contra-culture
پادفرهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] گونهای خردهفرهنگ که در تضاد با مهمترین ارزشها و هنجارهای فرهنگی جامعۀ میزبان قرار میگیرد