کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
cross-eye پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cross-eye
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کراس چشم
-
واژههای مشابه
-
crossed eye
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشم متقابل
-
eyes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشم ها، چشم، بینایی، دیده، عین، کاراگاه، باجه، دهانه، سوراخ سوزن، مرکز هر چیزی، دکمه یا گره سیب زمینی، دیدن، نگاه کردن، پاییدن
-
eyeful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشمک زدن، زیبا
-
ey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایه
-
eyefuls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
eyefuls
-
cross
تکپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← دوزنجیرتکپیچ
-
crossed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبور کرد، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
-
crossness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقاطع
-
crosse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کراس
-
cross
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صلیب، چلیپا، خاج، حد وسط، اختلاف، نا درستی، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن، دورگه، چلیپایی، تقاطی
-
crosses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صلیب، چلیپا، خاج، حد وسط، اختلاف، نا درستی، گذشتن، عبور کردن، قطع کردن، تقاطع کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن، کج خلقی کردن
-
crossings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذرگاه، عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه
-
crossing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه