کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
credit card پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
credit card
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
credit card
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارت اعتباری، کارت یا ورقه خرید نسیه
-
واژههای مشابه
-
creditability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبار
-
creditable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل اعتماد، معتبر، محترم و ابرومند
-
creditably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با اعتماد به نفس
-
crediting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتباری، اعتقاد کردن، نسبت دادن، در ستون بستانکار وارد کردن
-
creditive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبار
-
creditabilities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبارات
-
credited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبار داده شده، اعتقاد کردن، نسبت دادن، در ستون بستانکار وارد کردن
-
creditableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتماد به نفس
-
movement credit
مجوز جابهجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مجوزی که به یک یا چند وسیلۀ نقلیه داده میشود تا تحت نظارت و در زمان مقرر، براساس دستورعملِ جابهجایی، در مسیری مشخص حرکت کنند
-
credit ticket
بلیت اعتباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بلیتی که برای استفاده در مدتزمانی خاص، مثلاً یک هفته یا یک ماه یا یک سال، معتبر باشد؛ این بلیت ممکن است رمزدار باشد
-
suppliers's credit
تسهیلات اعتباری عرضهکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] تمهیداتی برای تأمین مالی که در آن صادرکنندگان برای خریداران محصول صادراتی خود منابع اعتباری فراهم میکنند متـ . تسهیلات عرضهکننده
-
credit application
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه اعتباری
-
course credit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبار دوره