کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
couple پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
couple
/ˈkəpəl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
couple
جفتنیرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دو نیروی موازی با اندازههای یکسان و جهتهای مخالف که در دو نقطه و در دو امتداد متفاوت بر جسم وارد میشوند
-
couple
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زن و شوهر، زوج، جفت، دوتا، نر و ماده، جفت شدن، جفت کردن، وصل کردن، بهم بستن، پیوستن، جماع کردن، عمل امتزاج و جفت کردن
-
واژههای مشابه
-
a couple of
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک جفت از
-
couplings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوپلینگ، جفت، اتصال، جفت شدگی، جفت کردن، جفت ساز، سرپیچ، جالس، متصل کننده
-
coupled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراه با، جفت شدن، جفت کردن، وصل کردن، بهم بستن، پیوستن، جماع کردن، عمل امتزاج و جفت کردن
-
couple on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زن و شوهر روی
-
couples
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زوج ها، زوج، زن و شوهر، جفت، دوتا، نر و ماده، جفت شدن، جفت کردن، وصل کردن، بهم بستن، پیوستن، جماع کردن، عمل امتزاج و جفت کردن
-
coupling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جفت، اتصال، جفت شدگی، جفت کردن، جفت ساز، سرپیچ، جالس، متصل کننده
-
redox couple
فرهنگ لغات علمی
زوج کاهش-اکسایش
-
coupling phase, coupling 4
همپیوستگی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] وضعیتی که در آن دو دگرۀ بارز و نهفتۀ دو ژن متفاوت بههمپیوسته هستند متـ . آرایش سیس، آرایش ورسو cis configuration آرایش همپیوستگی coupling configuration
-
couples counseling
مشاورۀ زوجین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مشاوره و راهنمایی زوجها دربارۀ موضوعاتی نظیر مسئولیتهای مشترک و وفاداری و انتظاراتی که روابط آنها را تحت تأثیر قرار میدهد
-
rudder coupling
اتصال محور سکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] رابطی محکم که بهصورت افقی یا عمودی محور سکان را به سر سکان وصل میکند
-
coupling configuration
آرایش همپیوستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← همپیوستگی 1
-
coupling constant
ثابت جفتشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] برهمکنش هستهها در تشدید مغناطیسی هسته که با نماد J نشان داده میشود