کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
cost-effective پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
cost-effective
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
cost-effective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقرون به صرفه
-
واژههای مشابه
-
cost
هزینه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] ارزش پولی یا بهای انجام فعالیتها و خرید تجهیزات و نصب تأسیسات پروژه
-
costs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه ها، هزینه، ارزش، خرج، بها، قدر، ارزیدن، قیمت داشتن، ارزش داشتن
-
costing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه کردن، ارزیدن، قیمت داشتن، ارزش داشتن
-
cost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه، ارزش، خرج، بها، قدر، ارزیدن، قیمت داشتن، ارزش داشتن
-
costful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باارزش
-
cost-effectiveness analysis
تحلیل هزینه ـ اثربخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] تحلیلی که بر مبنای آن معلوم میشود از میان گزینههای گوناگون کدامیک با توجه به هزینه بیشترین اثربخشی را در پی دارد
-
effective
اثربخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] سامانهای که دارای اثربخشی است
-
effectiveness
اثربخشی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] در سامانههای رایانهای، میزان مطابقت برونداد یک سامانه با نیازهای کاربران خاص آن سامانه
-
effect
جلوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] هر عنصر صوتی یا تصویری که برای ایجاد تأثیر مشخصی به فیلم افزوده شود
-
effect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر، نتیجه، مفهوم، کار موثر، نیت، اجرا کردن، عملی کردن
-
effectively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور موثر
-
effected
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انجام شده است، معلول
-
in effect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در اثر