کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
coree پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
coree
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هسته
-
واژههای مشابه
-
coring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بادمجان
-
cored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پودر
-
cores
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هسته ها، هسته، چنبره، مغز ودرون هرچیزی
-
core
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هسته، چنبره، مغز ودرون هرچیزی
-
core promoter, promoter core
پیشبَر مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] بخشی از پیشبَر که نقش اساسی در آغازش رونویسی دارد
-
core 1
ماهیچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] بخشی از قالب که برای شکل دادن به قسمتهای خالی و داخلی قطعۀ ریختگی همراه با قالب یا جداگانه ساخته میشود
-
broken core
ماهیچهشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگیهای حجیم و نامنظم با ظاهر شکسته در بخشهای خالی قطعۀ ریختگی که به علت شکسته شدن ماهیچه در درون قالب به وجود میآید
-
core sampling
نمونهبرداری مغزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روش شناسایی زیرسطحی با استفاده از استوانهای فلزی و توخالی که آن را در خاک فرومیکنند تا ستونی از مواد درونی زمین را برای بررسی لایهنگاشتی بیرون بکشند متـ . مغزهگیری coring
-
core ideology
مرام محوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] اصول ثابت و هدایتگری که اجزای جامعه را به هم پیوند میدهد و بنیاد هویت آن است
-
core word
واژۀ پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژهای از زبان معیار و با بسامد فراوان در گفتار و نوشتار که به گویش و لهجه و تخصص خاصی تعلق ندارد و واحدی از واژگان پایه به شمار میآید
-
core 3
هسته 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، نجوم] [ژئوفیزیک] بخش مرکزی زمین [نجوم] بخش مرکزی ستاره یا سیاره یا هر جِرم آسمانی مانند آن
-
reef core
هستۀ آبسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] تودهای سنگی در مرکز آبسنگ که از اندامگانهای آبسنگساز (reef-building organisms) تشکیل شده است
-
iron core
هستۀ آهنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مادهای مغناطیسی که برای تقویت میدان مغناطیسی در پیچه قرار میگیرد و بهصورت آهن یکپارچه یا لایهلایه است