کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
coordination compound پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
coordination compoun...
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
coordination compound
ترکیب همآرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که یک فلز و هستۀ مرکزی آن و تعدادی یون یا گروههای مولکولی، لیگاند آن باشند
-
coordination compound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترکیب هماهنگ
-
واژههای مشابه
-
coordinative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ کننده
-
coordinating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگی، متناسب کردن، هم اهنگ کردن، تعدیل کردن
-
coordinators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ كننده ها، تعدیل کننده، هم اهنگکننده
-
coordinated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ شده، هم اهنگ
-
coordinate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ كردن، مختصات، متناسب کردن، هم اهنگ کردن، تعدیل کردن، هم پایه
-
coordinator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ کننده، تعدیل کننده، هم اهنگکننده
-
coordinations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگی ها، تناسب، هم اهنگی، هم پایگی، موزونی
-
coordinately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگی
-
coordinates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مختصات، متناسب کردن، هم اهنگ کردن، تعدیل کردن
-
coordinal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هماهنگ
-
coordinated turn
گردش موزون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] گردش هواگَرد بدون بروز برونسُرش و درونسُرش
-
canonical coordinates
مختصات بُندادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مختصاتی که هر سامانهای در فضای فاز بهکمک آن توصیف میشود