کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
cooking apple پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cooking apple
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخت و پز سیب
-
واژههای مشابه
-
cook
آشپز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که حرفۀ او آشپزی است
-
cook
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پختن، اشپز، طبخ کردن
-
cooks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشپز، اشپز، پختن، طبخ کردن
-
botulinum cook, botulinal cook
بوتولینومزدایی حرارتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی فراوری حرارتی که در آن قوطی کنسرو را دستکم به مدت سه دقیقه در دمای 121 درجۀ سلسیوس قرار میدهند تا هاگهای باکتری کلستریدیوم بوتولینوم در آن از بین بروند و بتوان در آن مادۀ غذایی را در دمای محیط نگهداری کرد
-
cooking chocolate
شکلات آشپزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی شکلات شیرینیپزی که در آن بهجای کرۀ کاکائو، روغن گیاهی به کار میرود
-
pre-cooked
پیشپزشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذایی که قبل از حرارت دادن یا پخت نهایی بهصورت کامل یا جزئی پخته شده است متـ . پیشپز
-
pre-cook
پیشپز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پختن کامل یا جزئی مواد غذایی قبل از پخت نهایی با گرم کردن آنها
-
pre-cooking
پیشپزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند پخت کامل یا جزئی مواد غذایی قبل از پخت نهایی یا حرارت دادن مجدد آن
-
cook-chill
خدمات پذیرایی پخته ـ سرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] روشی در خدمات پذیرایی که در آن ابتدا غذا را میپزند و سپس آن را بهسرعت در دمایی بالاتر از نقطۀ انجماد سرد و نگهداری میکنند تا آنکه در زمان مصرف آن را گرم کنند متـ . پخته ـ سرد
-
cook-freeze
خدمات پذیرایی پخته ـ منجمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] روشی در خدمات پذیرایی که در آن ابتدا غذا را میپزند و سپس آن را بهسرعت در دمای منهای 18 درجۀ سلیسیوس یا پایینتر منجمد و نگهداری میکنند تا آنکه در زمان مصرف آن را گرم کنند متـ . پخته ـ منجمد
-
microwave cooking
ریزموجپزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] روشی در پخت مواد غذایی با استفاده از تندپز، که در آن با عبور ریزموج از مولکولهای آب موجود در مواد غذایی، حرارت ایجاد میشود و سبب پخته شدن آنها میشود
-
cooked flavour
طعم پختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گشتهطعم ناشی از ترکیبات گوگرددار در شیری که بیش از شصت درجه حرارت دیده باشد
-
pressure-cook
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشار آشپزی، تحت فشار پختن، در دیگ زودپز پختن