کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
convertive پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
convertive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبدیل کننده
-
واژههای مشابه
-
convertible
خودروِ روبازشو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] خودروی که سقف آن را میتوان بهصورت دستی یا خودکار باز و بسته کرد
-
convertibly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
convertibly
-
convertibleness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
convertibility بودن
-
converts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبدیل می شود، تبدیل کردن، وارونه کردن، بکیش دیگری اوردن، بر گرداندن
-
converter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبدل، تبدیل کننده، الت تبدیل، مقلب، بر گرداننده
-
convert
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبدیل، تبدیل کردن، وارونه کردن، بکیش دیگری اوردن، بر گرداندن، تازه کیش
-
converted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبدیل شده است، مبدل
-
convertible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تبدیل، قابل تسعیر، تغییر پذیر
-
converters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبدل ها، مبدل، تبدیل کننده، الت تبدیل، مقلب، بر گرداننده
-
convertism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساختار
-
converting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبدیل، مقلب
-
converter/ convertor, electric energy converter
واگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] افزارهای برای تغییر یک یا چند مشخصۀ انرژی الکتریکی
-
rust converter
مبدل زنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] مادۀ شیمیایی شامل مواد معدنی و آلی که برای تبدیل زنگارهای سطح فلز به لایهای محافظ به کار میرود و مانع نفوذ رطوبت و زنگزدگی بازگشتی میشود