کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
contaminative پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
contaminative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی
-
واژههای مشابه
-
contaminant
ناسالمکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] عاملی که باعث تغییرات نامطلوب شرایط آب یا خاک شود
-
contaminator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی
-
contaminates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلوده می کند، الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن
-
contamination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی، الودگی، کثافت، الایش، لوی، نا پاکی
-
contaminate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی، الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن
-
contaminations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی ها، الودگی، کثافت، الایش، لوی، نا پاکی
-
contaminating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی، الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن
-
contaminant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی، الوده کننده، الودگر، جسم الوده
-
contamination 2
ناسالمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] تغییرات نامطلوب شرایط آب یا خاک براثر عوامل یا موادی که آن را غیرقابلمصرف کند
-
contamination 1
آلایش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] [زمینشناسی] فرایندی که در طی آن ترکیب شیمیایی ماگما براثر گوارد میانبارها یا سنگ درونگیر تغییر میکند [فیزیک] حضور ناخواستۀ مواد پرتوزا در هر جا
-
contaminated runway
باند نارُفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] باند پروازی که همه یا بخشی از سطح آن با برف، آب، گلولای، ماسه یا اشیای خارجی پوشیده شده باشد
-
mercury-contaminated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جیوه آلوده است
-
dust contamination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی گرد و غبار