کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
consigns پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
consigns
/kənˈsīn/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
consigns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعطا می کند، سپردن، تسلیم کردن، امانت گذاردن، ارسال کردن
-
واژههای مشابه
-
consignment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محموله، حمل، ارسال
-
consigne
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاهزاده
-
consigner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستنده
-
consignable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل حمل
-
consign
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعزام، سپردن، تسلیم کردن، امانت گذاردن، ارسال کردن
-
consigned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستاده شده، سپرده
-
consignation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توقیف
-
consignment 2
مرسوله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کالایی که فرستنده در زمانی معین و با نشانی مشخصی به شرکت باربری میسپارد تا به گیرنده تحویل دهد
-
consignment clause
شرط ارسال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بندی در اجارهنامۀ کشتی مربوط به تعیین نمایندۀ مالک یا اجارهکنندۀ کشتی برای انجام امور تخلیه و بارگیری
-
consignment note
رسید مرسوله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سندی مشابه بارنامۀ دریایی حاوی مشخصات کالا و شرایط حمل و پرداخت کرایه که شرکت باربری صادر میکند