کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
connections پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
connections
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
connections
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباطات، اتصال، ارتباط، رابطه، پیوند، ربط، پیوستگی، وابستگی، بستگی، مناسبت، نسبت، خویش، رشته، مقارنت، مخابره
-
واژههای مشابه
-
connection
اتصال 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] مسیری در شبکۀ مخابرات که نشانک/ سیگنال را از کاربری به کاربر دیگر انتقال میدهد
-
connectivity
اتصالدهندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] قابلیت ایجاد و حفظ اتصال بین دو یا چند نقطه در سامانۀ مخابراتی
-
connectibly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل
-
connection
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط، اتصال، رابطه، پیوند، ربط، پیوستگی، وابستگی، بستگی، مناسبت، نسبت، خویش، رشته، مقارنت، مخابره
-
connect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتصال، وصل کردن، متصل کردن، پیوستن، مربوط کردن، عطف کردن، بستن، باهم متصل کردن
-
connectives
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباطات، کلمه ربط یا عطف
-
connectively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباطی
-
connectional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتصال
-
connectable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل اتصال
-
connectant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتصال
-
connectivity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتصال
-
connectibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همبستگی
-
connectible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل اتصال