کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
conjoin پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
conjoin
/kän-,kənˈjoin/
دیکشنری
پیوستن
فعل
join, adhere, connect, attach, meet, conjoin
پیوستن
connect, conjoin, couple, screw, yoke
وصل کردن
conjoin
قرین شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
conjoin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوستن، وصل کردن، قرین شدن
-
واژههای مشابه
-
conjoined
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل شده، مقترن
-
conjoins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند می خورد، پیوستن، وصل کردن، قرین شدن
-
conjoined twin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوقلو مشترک است