کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
conflict پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
conflict
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
conflict
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درگیری، تضاد، مناقشه، کشمکش، برخورد، مغایرت، نبرد، ستیزه، کشاکش، نا سازگاری، ضدیت، ناسازگار بودن، مبارزه کردن
-
واژههای مشابه
-
confliction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درگیری
-
conflicts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درگیری ها، تضاد، مناقشه، کشمکش، برخورد، مغایرت، نبرد، ستیزه، کشاکش، نا سازگاری، ضدیت، ناسازگار بودن، مبارزه کردن
-
conflictful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناقض
-
conflicted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناقض است، ناسازگار بودن، مبارزه کردن
-
conflicting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناقض
-
conflict zone
محدودۀ تداخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] محدودهای از تقاطع که شامل اولین نقطه تا آخرین نقطۀ تداخل است
-
conflict theory
نظریۀ تضاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] نظریهای در تعارض با نظریۀ وفاق مبتنی بر این فرض که همواره در جامعه نوعی تضاد ارزشها و هنجارها و منافع در بین گروههای اجتماعی وجود دارد
-
conflict point
نقطۀ تداخل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] نقطهای که بالقوه محل برخورد وسایل نقلیه است
-
conflicting routes
مسیرهای تداخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دو یا چند مسیر روبهرو یا همگرا یا متقاطع که در آنها بدون تنظیم برنامۀ حرکت قطارها احتمال برخورد وجود دارد
-
conflict 2
کشمکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نزاع مسلحانه یا برخورد بین دو ارتش منظم یا بین اقوام یک کشور برای دستیابی به هدفهای محدود سیاسی یا نظامی
-
conflicting movements
حرکات تداخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] ادغام شدن تردد دستکم دو جریان ناهمسو از وسایل نقلیه یا افراد پیاده در تقاطعها
-
conflict 1
تعارض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] منازعۀ آشکار و غالباً مستمر بین طرفهای ناسازگار و متخاصم
-
protracted conflict
تعارض مستمر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] تعارضی که سالیان متمادی ادامه دارد