کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
confineable پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
confineable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدود کردن
-
واژههای مشابه
-
confinements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محرمانه، تحدید، بستری، زندان بودن، زایمان
-
confinement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محکومیت، تحدید، بستری، زندان بودن، زایمان
-
confinity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محاصره
-
confiner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محرمانه
-
confinable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محرمانه
-
confiners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامورین
-
confines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدود می شود، محدوده، حد، محدود کردن، منحصر کردن، بستری کردن
-
confining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدود کردن، منحصر کردن، بستری کردن
-
plasma confinement
محصورسازی پلاسما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← محصورسازی مغناطیسی پلاسما
-
inertial confinement
محصورسازی لَختیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] محصورسازی موقت پلاسما بهکمک لَختیای که در برابر فرایند انبساط گرماییِ القایی مقاومت میکند
-
magnetic confinement
محصورسازی مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نگهداری پلاسما در ناحیهای از فضا با استفاده از میدان مغناطیسی
-
confined aquifer
آبخوان تحتِفشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آبخوانی که فشار آب زیرزمینی در آن از فشار جوّ بیشتر است
-
magnetic plasma confinement
محصورسازی مغناطیسی پلاسما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نگهداری پلاسما با استفاده از میدانهای مغناطیسی متـ . محصورسازی پلاسما plasma confinement