کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
confederate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
confederate
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
confederate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنفدراسیون، متفق، متفق کردن، هم پیمان، موتلف، متحد
-
واژههای مشابه
-
confederation
کشورگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اتحادیهای مرکب از چند ایالت خودمختار یا کشور که با حفظ حاکمیت خود برای نیل به اهداف مشترک، امور سیاست خارجی و دفاعی را در یکی از ایالتها یا کشورها متمرکز میکنند
-
confederator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرفدار
-
confederating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکاری، متفق کردن
-
confederated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل شده، متفق کردن
-
confederates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همکاران، متفق، متفق کردن
-
confederal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنفدراسیون
-
confederation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنفدراسیون، اتحاد، اتفاق، هم پیمانی، هم عهدی، معاهده
-
confederations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنفدراسیون ها، اتحاد، اتفاق، هم پیمانی، هم عهدی، معاهده
-
Confederate Army
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتش کنفدراسیون
-
Confederate flag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچم کنفدراسیون
-
confederate jasmine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یاسمین همسایه
-
Confederate soldier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرباز کانادایی
-
Confederate rose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرفدار افزایش یافت