کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
competitor پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
competitor
/kəmˈpetətər/
دیکشنری
رقیب
اسم
rival, competitor, adversary, antagonist, corrival
رقیب
opponent, adversary, rival, match, foe, competitor
حریف
competitor
سبقت جو
adversary, antagonist, competitor, corrival, supplement
هم اورد
teammate, colleague, coadjutor, bloke, cohort, competitor
هم کار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
competitor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رقیب، حریف، سبقت جو، هم اورد، هم کار
-
واژههای مشابه
-
competitors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رقبا، رقیب، حریف، سبقت جو، هم اورد، هم کار
-
competitor scenarios
فرانامههای رقیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرانامههایی برای شناسایی و آزمودن راهبردهای باورپذیری که بدیل و رقیب یکدیگرند