کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
companion پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
companion
/kəmˈpanyən/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
companion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراه و همدم، مصاحب، همراه همدم، پهلو نشین، معاشر، هم نشین، معاشرت کردن، همراهی کردن
-
واژههای مشابه
-
companionize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهی کنید
-
companionability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهی
-
companionably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوستانه
-
companionableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهی
-
companionizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهی
-
companionized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدم
-
companioning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهی، معاشرت کردن، همراهی کردن
-
companionable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهی، قابل معاشرت، شایسته رفاقت، خوش برخورد
-
companioned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدم، معاشرت کردن، همراهی کردن
-
companion crop
گیاه همراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که با گیاه دیگر کشت شود
-
companion matrix
ماتریس همراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای چندجملهای یکین (monic polynomial) مفروض، ماتریسی مربعی که از قرار دادن قرینۀ ضرایب آن چندجملهای به ترتیب صعودی درجه در آخرین سطر ماتریس زبرقطری یکه به دست میآید
-
companion cell
یاختۀ همراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] یاختۀ نرمآکنۀ اختصاصیافتهای که همراه با عناصر آوندی در بافت آبکش نهاندانگان وجود دارد
-
stable companion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراه با ثبات