کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
compaction پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
compaction
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
compaction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراکم، فشردگی، فشرده سازی، عمل بهم چسباندن، عمل ریز بافتن
-
واژههای مشابه
-
compacter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازنده
-
compactible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراکم
-
compacting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده سازی، فشرده کردن، بهم فشردن، بهم متصل کردن، ریز بافتن، سفت کردن
-
compacted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده
-
compactable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازگار
-
compactability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازگاری
-
compactions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراکم، فشردگی، فشرده سازی، عمل بهم چسباندن، عمل ریز بافتن
-
compact
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده، پیمان، موافقت، فشرده کردن، بهم فشردن، بهم متصل کردن، ریز بافتن، سفت کردن، جمع و جور، متراکم، محکم، بهم پیوسته، غلیظ
-
compactness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده سازی، غلظت
-
compact state, compact country
کشور گردوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری که فاصلۀ مرکز جغرافیایی آن تا نقاط مختلف مرزیاش تفاوت قابلِتوجهی نداشته باشد
-
membrane compaction
فشردگی غشا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسى شيمى] تراکم ساختار غشا براثر اختلاف فشار وارد بر دو سمت آن
-
compact space
فضای فشرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فضایی توپولوژیکی که هر پوشش باز آن یک زیرپوشش متناهی دارد
-
compact disk
قرص فشرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قرصی که هر پوشش آن یک زیرپوشش متناهی داشته باشد