کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
coexisting پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
coexisting
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
coexisting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی، باهم زیستن
-
واژههای مشابه
-
coexistence
همزیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] توافق ضمنی بین دو یا چند کشور آشتیناپذیر برای اجتناب از جنگ
-
coexists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی وجود دارد، باهم زیستن
-
coexistent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی
-
coexist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی، باهم زیستن
-
coexisted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی وجود دارد، باهم زیستن
-
coexistence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی
-
coexistency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی
-
peaceful coexistence
همزیستی مسالمتآمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] رهنامۀ سیاست خارجی که میکوشد اختلافات سیاسی را با نیازهای عملی سیاسی سازگار کند؛ این رهنامه را عمدتاً به پیشنهاد خروشچف در سال 1956 نسبت میدهند
-
coexisting phases
حالتهای همباش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالتهایی از ماده که تحت شرایط خاص میتوانند همزمان وجود داشته باشند
-
coexistence curve
خم همباشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] منحنیای که دو حالت همباش را در نمودار حالت از هم جدا میکند
-
coexisting factors infertility
ناباروری چندعاملی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] وجود ناباروری هم در زن و هم در مرد یا وجود بیش از یک اشکال در یکی از آنها