کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
citizen پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
citizen
/-sən,ˈsitizən/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
citizen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهروند، تابع، رعیت، تبعه یک کشور
-
واژههای مشابه
-
citizenize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهروندی کردن
-
citizenized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهروند
-
citizenizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهروندی
-
citizens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهروندان، ساکنین
-
citizenism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهروندی
-
citizen panel, citizen juries
هماندیشی شهروندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] هماندیشی حقیقی یا مجازی برای آگاهی از دیدگاههای شهروندان و ملاحظات و نگرانیهای آنها دربارۀ موضوعات حساس و مهم
-
citizens committee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمیته شهروندان
-
active citizen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهروند فعال
-
private citizen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهروند خصوصی
-
Citizen Genet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهروند ژن
-
senior citizen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهروند درجه یک
-
citizen-to-government, C2G
شهروندبهدولت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ارتباط برخط میان شهروندان و سازمانهای مختلف دولتی
-
government-to-citizen, G2C
دولتبهشهروند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تعامل برخط و غیرتجاری بین دولت و شهروندان