کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
circulations پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
circulations
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
circulations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گردش خون، گردش، تیراژ، جریان، انتشار، رواج، دوران، دوران خون
-
واژههای مشابه
-
circulation
گردش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] حرکت شاره بر روی سطح یا درون حجمی معین در یک مسیر بسته
-
circulation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جریان، گردش، تیراژ، انتشار، رواج، دوران، دوران خون
-
circulating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گردشگری، به گردش در اوردن، گردش کردن، بخشنامه کردن، بدور محور گشتن
-
circulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گردش، به گردش در اوردن، گردش کردن، بخشنامه کردن، بدور محور گشتن
-
circulative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گردش خون
-
circulator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گردشگر
-
circulated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش شد، به گردش در اوردن، گردش کردن، بخشنامه کردن، بدور محور گشتن
-
circulates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توزیع می شود، به گردش در اوردن، گردش کردن، بخشنامه کردن، بدور محور گشتن
-
circule
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دایره
-
circulators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
circulators
-
circulator bus,circulator service
اتوبوس محلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی خط اتوبوسرانی در یک محدودۀ مشخص محلی که آن را به دالانهای اصلی حملونقل متصل میکند
-
traffic-circulation map,circulation map
نقشۀ شدآمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشهای که در آن مسیرهای اصلی و مسیرهای جانشین برای تنظیم شدآمد نشان داده میشود
-
circulation area
گذرگوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بخشی از گوشۀ پیادهرو برای استقرار عابرانی که قصد گذر از خیابان را دارند