کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
chlorin پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
chlorin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلرین
-
واژههای مشابه
-
chlorinity
کلرینگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مقدار یونهای هالوژن در آب دریا
-
chlorinates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلرینت ها، اغشته کردن با کلر، با کلر ترکیب شدن
-
chlorinous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلرین
-
chlorinating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلرزنی، اغشته کردن با کلر، با کلر ترکیب شدن
-
chlorins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلرین ها
-
chlorinator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلرینتر
-
chlorination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلرین
-
chlorinize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
chlorinize
-
chlorinated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلر شده، اغشته کردن با کلر، با کلر ترکیب شدن
-
chlorine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلر، کلرین
-
chlorinity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلرید
-
residual chlorine, chlorine residual
کلر باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مقدار کلر آزاد یا قابلدسترسی که پس از سپری شدن زمان تماسِ تعیینشده در شرایط معین باقی میماند
-
breakpoint chlorination, breakthrough chlorination
کلرزنی تا نقطۀ شکست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] افزودن کلر به آب یا فاضلاب تا دستیابی به شرایط گندزدایی مطلوب