کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
chip in پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
chipping 2
تراشهپَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] جدا شدن جزئی یا کامل فیلم (film) پوشرنگ خشک بهصورت پرک، براثر صدمۀ ناگهانی یا سایش در حین کار
-
pigment chip
تراشۀ رنگدانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پراکنۀ غلیظی از رنگدانه در بسپار به شکل تراشه
-
genome chip
تراشۀ ژنگانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← آرایۀ ژنگانی
-
chipping 3
تراشهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تبدیل چوب درختان یا بخشهایی از آنها به تراشههایی در اندازههای مختلف
-
chocolate chips
برگک شکلات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] تکههای کوچک شکلات که یکی از اجزای تشکیلدهندۀ محصولات قنادی شکلاتی است
-
chip off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه خاموش
-
tortilla chip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه چیپ
-
micro chip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکرو تراشه
-
silicon chip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه سیلیکون
-
bargaining chip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه چانه زنی
-
Saratoga chip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه ساراتوگا
-
chip away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه دور
-
chipping sparrow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جارو جابجایی
-
memory chip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه حافظه
-
DNA chip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه دیجیتال