کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
chip in پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
chip in
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
chip in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه در، اعانه دادن، شرکت کردن در، همکاری و کمک کردن، هم بخشی کردن
-
واژههای مشابه
-
chips
برگک 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ورقۀ نازک خشکشدۀ سیبزمینی و میوه
-
chipped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشیده شده، ورقه شدن، رنده کردن
-
chipping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه، ورقه شدن، رنده کردن
-
chippings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطعه قطعه
-
chips
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چیپس، خاشاک
-
lab-on-chip
فرهنگ لغات علمی
آزمایشگاه بر روی تراشه
-
chip fracture
لبپریدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] جدا شدن قطعهای بسیار کوچک معمولاً از لبۀ استخوان
-
chip 2
مژدک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] نشانهای کوچکی که بهعنوان مشوق برای گذار از مراحل مختلف پاکی به فرد داده میشود و نشاندهندۀ مدتزمان پاکی از مواد یا الکل است
-
desire chip
مژدک رونما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] مژدکی که به تازهواردان گروههای دوازدهقدمی داده میشود تا آنها را برای پاک ماندن در بیستوچهار ساعت اولیۀ پس از ورود ترغیب نماید متـ . مژدک بیستوچهارساعته twenty four hour chip
-
chip resistance
مقاومت در برابر تراشهپری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] مقاومت فیلم (film) مادۀ پوششی در برابر شکست یا پریدگی موضعی ناشی از ضربه، بهویژه در بدنۀ خودرو
-
lab-on-a-chip
آزـ تراشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نانوفنّاوری] سامانۀ فوقریز و یکپارچۀ آزمایشگاهی بر روی یک تراشه
-
chip 1
تراشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] قطعۀ کوچکی از سیلیس با مدارهای الکتریکی مجتمع که در ساخت رایانهها به کار رود
-
chipping 1
تراشهپرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] برداشتن پوشرنگ یا رنگ یا جِرم به روش مکانیکی