کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
chased پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
chased
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
chased
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقیب شد، وادار به فرار کردن، دنبال کردن، تعقیب کردن، شکار کردن
-
واژههای مشابه
-
chasing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقیب، دوندگیی
-
chasings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعصب
-
chase
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقیب، شکار، وادار به فرار کردن، دنبال کردن، تعقیب کردن، شکار کردن
-
chase ride
پهلوپَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پروازی برای آموزش دانشجوی خلبانی که در آن معلم پرواز از هواپیمایی که در نزدیکی هواپیمای دانشجو پرواز میکند او را زیر نظر دارد و دستورهای لازم را به او میدهد
-
tail chase
پیپَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی راهکنش رزم هوایی که در آن جنگندۀ خودی با جنگندۀ دشمن، درحالیکه درحال دور شدن از آن است، درگیر میشود
-
storm chasing
رهگیری توفان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تعقیب توفانهای همرَفتی شدید برای تفریح یا پژوهش علمی
-
paper chase
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقیب کاغذ
-
chase away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقیب کردن
-
give chase
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقیب کردن
-
chase after
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقیب بعد
-
chase tamper, slave tamper
زیرکوب پشتکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] زیرکوبی که پس از زیرکوب اصلی حرکت میکند تا کار زیرکوب اول را تکمیل کند
-
wild-goose chase
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعقیب وحشی گوزی، تلاش بیهوده
-
Salmon Portland Chase
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عسل پورتلند چیس