کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
charger پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
charger
/ˈCHärjər/
دیکشنری
شارژر
اسم
war horse, charger, destrier
اسب جنگی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
charger
واژهنامه آزاد
باراکَن. آکَننده و پرکنندۀ بار. نمونه:باراکَن باتری.
-
charger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شارژر، اسب جنگی
-
واژههای مشابه
-
chargers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شارژر، اسب جنگی
-
battery charger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شارژر باطری
-
battery charger
باتریپُرکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] افزارهای که با انتقال انرژی الکتریکی به باتری آن را باردار میکند متـ . انبارنده