کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
central پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
central
/ˈsentrəl/
دیکشنری
مرکزی
صفت
central, focal, umbilical
مرکزی
middle, central, mid, medial, median, centric
میانی
central, middle
بطرف وسط
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
central
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکزی، میانی، بطرف وسط
-
واژههای مشابه
-
centralness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکزی
-
centralize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمرکز کردن، تمرکز دادن، در مرکز جمع کردن
-
centralizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمرکز می شود، متمرکز کردن، تمرکز دادن، در مرکز جمع کردن
-
centrally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکزی
-
centralized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمرکز
-
centrality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکزیت
-
centralities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکزی
-
centrale
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکزی
-
centrals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکزی
-
centralizer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمرکز
-
centrales
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکزی
-
centralizers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکزی
-
centralizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمرکز کردن، تمرکز دادن، در مرکز جمع کردن