کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
cargo hatch پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cargo hatch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارگیری محموله
-
واژههای مشابه
-
cargoes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محموله ها، بار، بار کشتی، محموله دریایی
-
cargos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محموله، بار، بار کشتی، محموله دریایی
-
cargo 2
محموله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] کالایی که با کشتی یا هواپیما یا وسایل نقلیۀ زمینی حمل میشود متـ . بار 5
-
cargo tank
مخزن بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مخزنی در کشتی ویژۀ حمل بار مایع و گاز
-
cargo superintendent
ناظر بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کارشناسی که به نمایندگی مالک کشتی یا شرکت کشتیرانی، با توجه به امکانات کشتی و نوع بار، بر توزیع مناسب و مطمئن و ایمن و کارآمد بار در انبارهای کشتی نظارت دارد
-
bulk cargo
فله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کالاهای همجنس که بهصورت بستهبندینشده و غیرمظروف حمل میشود متـ . بار فلهای، کالای فلهای، فلهای
-
transit cargo
کالای گذری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مشترک حملونقل] کالایی که بدون پرداخت عوارض گمرکی و با همان وسیلۀ حمل از یک کشور عبور داده شود
-
general cargo
کالای متفرقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مجموعهای از کالاهای گوناگون که حمل آنها فلهای و بارگُنجی نیست و ازنظر وزن و اندازه و شکل و ماهیت تفاوت دارند
-
cargo declaration
اظهارنامۀ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] سندی که در چارچوب قرارداد «تسهیل حملونقل بینالمللی» در هنگام ورود و خروج بار تهیه و تحویل مقامات میشود
-
cargo net
تورِ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تور چهارگوش بزرگ سیمی یا ریسمانی برای بارگیری و تخلیۀ بارهای کوچک که هر گوشۀ آن به حلقهای برای اتصال به بارقلاب منتهی میشود
-
rolling cargo
چرخبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] باری که بر روی وسیلۀ نقلیۀ چرخدار قرار میگیرد و به داخل کشتی برده میشود
-
cargo clearance
ترخیص کالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرایند خارج کردن کالا از گمرک
-
cargo door
درِ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دری که با بستن آن درگاهی بار کاملاً مسدود و نفوذناپذیر میشود