کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
call on پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
call on
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
call on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس بگیرید، خدمت کسی رسیدن، سر زدن
-
واژههای مشابه
-
call-by
مجوز قرمزگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مجوزی که علامتبان برای عبور از چراغ قرمز به راهبر میدهد
-
calling
تماسگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] برقراری ارتباط با طرف یا هستار دیگر از طریق انواع رسانههای ارتباطی و اصولاً هرگونه اقدام، اعم از موفق و ناموفق، به برقراری ارتباط بین افراد و بین افزارهها یا بین افراد و افزارهها متـ . برخوانش
-
call-in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس بگیرید، تو خوانی، تو خواندنی
-
call at
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس بگیرید
-
calling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدا زدن، فراخوانی، صدا، ندا، پیشه، پیشه و شغل، فراخواننده
-
call in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس بگیرید، تو خوانی، تو خواندنی
-
call for
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس برای
-
calles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
calles
-
called
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به نام، فرا خوانده
-
calls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماس می گیرد، صدا، دعوت، ندا، احضار، بانگ، فریاد، نامبری، طلب، صدا زدن، نامیدن، فرا خواندن، احضار کردن، ملقب کردن، خواستن، خواندن
-
call restrictor
محدودساز تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] سازوکاری فیزیکی یا مجازی که تماسهای خروجی یک خط را واپایش و محدود میکند متـ . محدودساز برخوانی
-
called party
مخاطب تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فردی که تماس مخابراتی را دریافت میکند متـ . مخاطب 2، برخوانده
-
call number
نشانۀ بازیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ترکیبی از شمارۀ رده (classification number) و نشانۀ کتاب (book number) برای مشخص کردن جای کتاب در قفسه متـ . شمارۀ قفسهshelf number