کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bunch up پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
bunch up
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
bunch up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه شدن - دسته شدن
-
واژههای مشابه
-
bunched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بونک، دسته کردن، خوشه کردن
-
bunching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دسته بندی، دسته کردن، خوشه کردن
-
bunches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوندها، گروه، دسته کردن، خوشه کردن
-
Bunche
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بونچ
-
bunching/ bunch, prebunch
دستهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جمع کردن درختان یا بینهها در دستههای کوچک برای حملونقل
-
anti-bunch
فرهنگ لغات علمی
پاد گروهه
-
bunch rot
پوسیدگی خوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بیماری قارچی ناشی از بوتریوتینیا فوکلیانا (Botryotinia fuckeliana) که به خوشۀ انگور آسیب میرساند
-
bunch together
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دسته با هم
-
bunch loading
بارگیری خوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بارگیری مجموعهای از شاخههای بههمتابیده که با تسمه بسته شدهاند
-
bunch grass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علف چینی
-
magnetic bunch compressor
فرهنگ لغات علمی
فشرده ساز مغناطیسی خوشه
-
magnetic bunch compressor
فرهنگ لغات علمی
فشرده ساز مغناطیسی خوشه
-
feller-buncher, felling-bunching machine, prebuncher
برشگر دستهبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ماشینی خودبَر (self-propelled) برای قطع درختان سرپا و دستهبندی آنها بر روی زمین