کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bubble up پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bubble up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حباب کردن
-
واژههای مشابه
-
bubbly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شامپانی، جوش زننده، پرحباب
-
bubbling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حباب، فوران کننده
-
bubblies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bubblies، شامپانی
-
bubbled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حباب، جوشیدن، گفتن، قلقل زدن، حباب براوردن، خروشیدن، جوشاندن، بیان کردن، فوران کردن
-
bubble high, bubble
پرفشار حبابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پرفشاری کوچک و گذرا با گردش واچرخندی در ابعاد 80 تا 480 کیلومتر که غالباً به دنبال بارش و حرکات قائم همراه با توفان تندری ایجاد میشود
-
bubble nucleus
هستۀ حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مرکز پیدایش حباب هوا در هنگام یخ زدن آب دریاچه یا تشکیل تگرگدانه یا تشکیل حباب بخار در هنگام جوشیدن آب
-
bubbly ice
یخ حبابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخ یخسار که دارای حباب هواست
-
bubble chamber
اتاقک حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای برای ردگیری ذرات یوننده با عکسبرداری از حبابهای تشکیلشده در مسیر این ذرات
-
bubble effect
اثر حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تکرار اولین رسیدها و دیگر رویدادهای حاصل از چشمۀ لرزهای براثر تَپهای حباب
-
bubble bursting
پُکش حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایند ترکیدن حبابهای هوایی که براثر شکست موج به سطح دریا میرسند
-
bubble pulse
تَپ حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] رُمبشهای پیاپی حباب حاصل از چشمۀ لرزهای در آب متـ . پالس حباب
-
coincidence bubble
حباب انطباقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] حبابی که مرکزی شدن آن با انطباق تصاویر دو لبۀ آن بر هم مشخص میشود
-
chin bubble
حباب چانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حبابی شیشهای که در زیر پای خلبان و در چانۀ هواگَرد، معمولاً بالگَرد، قرار دارد