کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
broken-backed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
broken-backed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکست خورده
-
واژههای مشابه
-
brokenness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکسته شدن
-
broken in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکسته در، عادی شدن، حرز را شکستن و بزور داخل شدن، در میان صحبت کسی دویدن
-
broken
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکسته شده، شکسته، نقض شده، منکسر، رام و آماده سوغان گیری
-
back
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازگشت، عقب، پشت، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان، جبران، مدد، سوار شدن، پشتی کردن، طرفداری کردن، پشتانداختن، بعقب بردن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن، بر پشت چیزی قرار گرفتن، به عقب، از عقب، در عقب، دور از، پس، عقبی، بدهی پس افتاده، گذشته
-
backed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حمایت کرد، دارای پشت، پشتی دار، پشت گرم
-
backing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حمایت، پشتیبانی، پشتی، طرفداری، کندی، ستایش، تصدیق در پشت یا ظهر ورقه
-
backs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب، پشت، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان، جبران، مدد، سوار شدن، پشتی کردن، طرفداری کردن، پشتانداختن، بعقب بردن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن، بر پشت چیزی قرار گرفتن
-
back-to-back
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگشت به عقب
-
broken core
ماهیچهشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگیهای حجیم و نامنظم با ظاهر شکسته در بخشهای خالی قطعۀ ریختگی که به علت شکسته شدن ماهیچه در درون قالب به وجود میآید
-
broken chord
آکورد شکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ارائۀ نغمات یک آکورد، با هر ترتیبی، بهصورت متوالی
-
broken flat
زمین شخمخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زمینی که سراسر آن را شخم زده باشند
-
broken stowage
پِرتِ بارچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فضایی که بهدلیل ابعاد بار یا انبار کشتی و نداشتن مهارت در بارچینی غیرقابلاستفاده میشود
-
broken wind
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باد شکسته