کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
broadcasted پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
broadcasted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش شده
-
واژههای مشابه
-
broadcast
پخش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، مهندسی مخابرات] [رمزشناسی، مهندسی مخابرات] انتشار امواج الکترومغناطیسی شامل پیامهای مخابراتی اعم از داده و صوت و تصویر برای تمام گیرندهها [سینما و تلویزیون] پخش گستردۀ برنامههای رادیو و تلویزیون بهصورت موجی یا بافهای/ کابلی مت...
-
broadcasts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه های پخش، پخش، داده پراکنی، سخن پراکنی، منتشر کردن، رساندن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن
-
broadcaster
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش کننده، گوینده، سخنگو
-
broadcasters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش کننده ها، گوینده، سخنگو
-
broadcasting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدا و سیما، اشاعه
-
broadcast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش، داده پراکنی، سخن پراکنی، منتشر کردن، رساندن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن
-
broadcastings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش
-
broadcasting satellite
ماهوارۀ پخش رادیوتلویزیونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ماهوارهای که در مدار زمین قرار میگیرد و نشانکها/ سیگنالهای رادیوتلویزیونی را پس از تقویت به زمین ارسال میکند
-
broadcasting 2
کودپاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پخش کردن کود بهصورت نامنظم
-
broadcast quality
کیفیت مناسب پخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] سطح قابلقبولی از کیفیت تصویر یا نشانک/ سیگنال برای پخش برنامههای رادیویی یا تلویزیونی
-
thought broadcasting
پخش فکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] هذیانی که در آن فرد باور دارد که دیگران افکار او را میشنوند
-
seed broadcaster
بذرپاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ماشینی برای پخش بذر به مقدار معین بر سطح خاک
-
broadcasting 1
بذرپاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پخش کردن بذر بهصورت نامنظم