کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
brightness پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
brightness
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
brightness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشنایی، لمعه
-
brightness
فرهنگ لغات علمی
درخشندگی
-
brightness
فرهنگ لغات علمی
درخشندگی
-
واژههای مشابه
-
bright
روشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ویژگی سطحی که به نظر میرسد مقدار زیادی نور گسیل میکند
-
bright
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشن است، روشن، درخشان، زرنگ، تابناک، تابان، فروزان، با هوش، افتابی، باکله
-
brights
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عاشقانه
-
bright time
گاه روشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] دورهای در هر ماه قمری که در آن بیش از یکدوم قرص ماه روشن است متـ . روشنی 1
-
bright plating
آبکاری براق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی آبکاری که در نتیجۀ آن سطحی صاف و براق و بینیاز از پرداخت به دست میآید
-
brightness constancy
ثابتبینی درخشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ثابت دیدن درخشش یا روشنی اشیا در نورهای متفاوت
-
bright nebula
سحابی روشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سحابیای که به دلیل گسیل نور خود یا بازتاب نور ستارهها میدرخشد
-
bright sunshine
رخشآفتاب/ رخشافتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تابش خورشیدی با شدتی که از اجسام سایههای آشکار ایجاد کند
-
brightness level
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سطح روشنایی
-
brightness constancy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایداری روشنایی
-
radio brightness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشنایی رادیویی