کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
brightened پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
brightened
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
brightened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشن است، روشن کردن، درخشان شدن، زرنگ کردن
-
واژههای مشابه
-
brightening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشن شدن، سحر
-
brightener
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشن کننده
-
brightens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشن می شود، روشن کردن، درخشان شدن، زرنگ کردن
-
brighten
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشن شدن، روشن کردن، درخشان شدن، زرنگ کردن
-
brighteners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشن کننده
-
limb brightening
روشنی لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] پدیدهای که در آن هر چه به سمت لبۀ قرص جِرم سماوی پیش میرویم روشنتر میشود
-
chemical polishing,brightening
پرداخت شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] روشی که در آن با استفاده از یک محلول پایهآبی اسیدی حاوی مواد افزودنی مانند عامل سطحفعال و پایدارکننده، سطح فلز را صاف و صیقلی میکنند