کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bribes پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
bribes
/brīb/
دیکشنری
رشوه
اسم
bribe, bribery, payola, palm greasing, subornation, baksheesh
رشوه
bribe
بدکند
part, fragment, piece, shred, portion, bribe
پاره
فعل
tamper, bribe, grease, palm
رشوه دادن
allure, bribe, buy, buy off
تطمیع کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
bribes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه، بدکند، پاره، رشوه دادن، تطمیع کردن
-
واژههای مشابه
-
bribing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه دادن، تطمیع کردن
-
bribe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه، بدکند، پاره، رشوه دادن، تطمیع کردن
-
bribee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه دادن
-
bribees
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشوه دادن