کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
breech-loading پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
breech-loading
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
breech-loading
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکاف بارگذاری
-
واژههای مشابه
-
breeched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکست خورده، تهدار کردن
-
breeches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلوار، تنبان، نیم شلواری
-
breeching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنده دار، تهدار کردن
-
breech
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکم، نشیمن، ته تفنگ، ته توپ، کفل، تهدار کردن
-
dye loading
فرهنگ لغات علمی
رنگآمیزی
-
resistive loading
فرهنگ لغات علمی
بارگزاری مقاومتی
-
loaded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لود شده، مملو، پر، پربار، بار شده، مست، دارای پول زیاد، پولدار
-
load
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار، محموله، بار الکتریکی، کوله بار، مسئوليت، عملکرد ماشین یا دستگاه، بار کردن، بار زدن، پر کردن، گرانبار کردن، بار گیری شدن، تفنگ یا سلاحی را پر کردن
-
loaded
بارشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی دادهها یا برنامههایی که بار شده باشند
-
loadings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارگذاری ها، بارگیری، بار، محموله، عمل پرکردن تفنگ باگلوله، بارکنش، امیختن مواد خارجی به شراب
-
loads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارها، بار، محموله، بار الکتریکی، کوله بار، مسئوليت، عملکرد ماشین یا دستگاه، بار کردن، بار زدن، پر کردن، گرانبار کردن، بار گیری شدن، تفنگ یا سلاحی را پر کردن
-
breech presentation
نمای ته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نمای کفلها یا پاهای جنین در گلوی زهدان در هنگام زایمان
-
knee breeches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلوار زانو