کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
breast-high پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
breast-high
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پستان بالا
-
واژههای مشابه
-
breast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پستان، سینه، نوک پستان، وجدان، افکار، هر چیزی شبیه پستان، سینه بسینهشدن، با سینه دفاع کردن
-
breastful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرین
-
breasts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سینه ها، پستان، سینه، نوک پستان، وجدان، افکار، هر چیزی شبیه پستان، سینه بسینهشدن، با سینه دفاع کردن
-
breasting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیر دادن، سینه بسینهشدن، با سینه دفاع کردن
-
high pressure-high temperature
فرهنگ لغات علمی
فشار بالا-دما بالا
-
breast-high age
سن برابرسینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تعداد حلقهها از مغز درخت (pith) تا بُنلاد که در ارتفاع برابر سینه شمارش میشود
-
high sensitivity
فرهنگ لغات علمی
حساسیت بالا
-
Highness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالاترین
-
high
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا، جای مرتفع، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، رفیع، متعال، علوی، عالی مقام، با صدای بلند، خشن، رشید، وافرگران، علی، تند زیاد، با صدای زیر، بو گرفته، اندکی فاسد، عالیجناب، خوشحال، علیه
-
highs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا، جای مرتفع
-
highnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
highnesses
-
breast height
ارتفاع برابرسینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ارتفاع استاندارد از سطح زمین، عموماً برابر با 37/1 متر، که در آن قطر و محیط تنه ثبت میشود
-
breast-fed
تغذیهشده با شیر مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کودکی که با شیر مادر تغذیه شده است