کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
break-in پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
break-in
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
break-in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن، عادی شدن، حرز را شکستن و بزور داخل شدن، در میان صحبت کسی دویدن
-
واژههای مشابه
-
break
واژهنامه آزاد
دم آسودگی (دَم آسودِگی). به چَمِ (معنیِ) دمی کار را کنار گذاشتن و آسودن.
-
break
نوشاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] شاخهای که پس از قطع چیرگی انتهایی گیاه در نزدیکی محل برش به وجود میآید
-
break in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن، عادی شدن، حرز را شکستن و بزور داخل شدن، در میان صحبت کسی دویدن
-
break with
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن با
-
breaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن، تفکیک، فتق
-
breakings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکست خوردن، تفکیک، فتق
-
break
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ تفريح، شکست، وقفه، شکاف، تنفس، شکستگی، تفریح، فرصت، مهلت، فرجه، انقصال، بادخور، شکستن، نقض کردن، از هم باز کردن، فتق داشتن، مکی کردن
-
break into
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن
-
break down
فرهنگ لغات علمی
شکست الکتریکی
-
in-plane
فرهنگ لغات علمی
داخل صفحه ای
-
in-situ
فرهنگ لغات علمی
در محل
-
in-house
واژهنامه آزاد
درون سازمانی
-
spring break, march break
تعطیلات بهاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تعطیلات یکهفتهای مدارس و دانشگاههای برخی کشورها در اوایل فصل بهار که غالباً موجب فعالیت گردشگری دانشجویان میشود