کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bread maker پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bread maker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نانوا
-
واژههای مشابه
-
breading
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پودینگ، نان زدن به
-
breads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نان، قوت، نان زدن به
-
breaded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرینی پزی، پوشیده با نان
-
breadness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نانسی
-
bread improver, bread modifier
بهبوددهندۀ نان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی افزودنی غذایی که باعث بهبود بافت و رنگ نان و تعویق بیاتی آن میشود
-
wheatgerm bread
نان جوانۀ گندم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نان تهیهشده از آرد جوانۀ گندم
-
sourdough bread
نان خمیرترش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نان تولیدشده از خمیری که با خمیرترش ورآمده است و لاکتیکاسید دارد
-
bread crumb
مغز نان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] قسمت نرم و اسفنجی داخل نانهای حجیم
-
bread staling
بیات شدن نان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایندی که در آن تازگی نان از بین میرود
-
bread crust
پوستۀ نان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بخش خارجی و ترد نان که در هنگام پخت قهوهای و خشک میشود
-
bread-bin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نان گاو
-
bread knife
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاقوی نان
-
Seminole bread
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نان سمیومول