کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
brazed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
brazed
/brāz/
دیکشنری
ریختن
فعل
solder, braze
لحیم کردن
harden, braze, indurate, intensify, ossify
سخت کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
brazed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن، لحیم کردن، سخت کردن
-
واژههای مشابه
-
brazee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
brazee
-
braze
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاغر کردن، لحیم کردن، سخت کردن
-
brazing, hard soldering
لحیمکاری سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی ایجاد اتصال با استفاده از فلز پرکننده در دمای بالاتر از 450 درجۀ سلسیوس و زیر نقطۀ ذوب فلز پایه که در آن نفوذ در اتصال براثر خاصیت مویینگی است