کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
brass hat پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
brass hat
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
brass hat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاه برنج، افسر ارشد ارتش، امیر، شخص مهم
-
واژههای مشابه
-
brasses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
brasses، برنج، پول خرد برنجی، بی شرمی، افسر ارشد
-
brasse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برس
-
brasses
بادیهای برنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← سازهای بادیِ برنجی
-
brassed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برادرم
-
brass instruments
سازهای بادیِ برنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از سازهای بادی ارکستر سمفونیک، از دستۀ شیپورها، که سابقاً از مس ساخته میشد و امروزه از برنج ساخته میشود متـ . بادیهای برنجی brasses
-
low brass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنج پایین
-
brass instrument
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابزار برنجی
-
brass monkey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میمون برنج
-
cartridge brass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنج کارتریج
-
brass knuckles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستکش های برنجی، پنجه بوکس، پنجه مشت زنی
-
brass band
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه برنج
-
high brass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنج بالا
-
Admiralty brass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنج دریایی