کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
box pleat پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
box pleat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جعبه شلوار
-
واژههای مشابه
-
matching box
فرهنگ لغات علمی
جعبه تطبیق امپدانس
-
boxful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جعبه
-
boxfuls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جعبه
-
boxed in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در جعبه
-
boxed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بسته بندی شده، بوکس بازی کردن، در جعبه محصور کردن، مشت زدن، مشت بازی کردن، در قاب یا چهارچوب گذاشتن
-
boxes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جعبه ها، جعبه، صندوق، بوکس، قوطی، محفظه، لژ، حعبه، اطاقک، توگوشی، ضرب، جای ویژه، بوکس بازی کردن، در جعبه محصور کردن، مشت زدن، مشت بازی کردن، در قاب یا چهارچوب گذاشتن
-
boxings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوکس، مشت زنی، مشت بازی
-
boxing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوکس، مشت زنی، مشت بازی
-
sound proof box
فرهنگ لغات علمی
دستگاه آلتراسونیک
-
boxing, boxe (fr.)
مشتزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشی که در آن یک ورزشکار با استفاده از مشت با ورزشکار دیگر مبارزه کند
-
box girder, box beam
تیر جعبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] تیری که مقطع آن بهصورت مربع ساخته شود
-
archival box, archives box
جعبۀ آرشیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] جعبهای از مقوای محکم اسیدزداییشده با لبههای فلزی برای ذخیرۀ بلندمدت مواد آرشیوی
-
wing box, torsion box
جعبهبال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بخش اصلی سازۀ بال یا سطوح دُم که از تیرکهای حامل پیشین و پسین و پوستههای زبرین و زیرین تشکیل میشود