کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bowl پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
bowl
/bōl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
bowl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسه، جام، پیاله، قدح، طاس، کاسه رهنما، با توپ بازی کردن
-
واژههای مشابه
-
bowls
گویبازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی بازی بین دو نفر که در زمین مسطح انجام میشود و دو شرکتکننده سعی میکنند با غلتاندن توپی بزرگ آن را تا حد امکان به یک توپ کوچک نزدیک کنند
-
bowled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زدن، با توپ بازی کردن
-
bowlings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بولینگ ها
-
bowling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بولینگ، بازی بولینگ، مسابقه وجشن بازی بولینگ
-
bowlful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسه ای
-
bowlfuls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسه دار
-
bowle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوزه
-
bowles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسه
-
bowls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسه، مسابقه وجشن بازی بولینگ
-
finger bowl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسه انگشتی، لگن، لگن یا طاس دستشویی، افتابه
-
fish bowl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسه ماهی
-
bowling alley
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالن بولینگ
-
tenpin bowling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بولینگ تنیپ