کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bowed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
bowed
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
bowed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعظیم کرد، متمایل، خمیده، متمایل بپایین
-
واژههای مشابه
-
bowing
کمانهکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] به صدا درآوردن زههای سازهای کمانهای با کمانه
-
bows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، تعظیم، کمان، قوس، سجود، سرتکان دادن، خم شدن، تعظیم کردن، خم کردن، سر فرود اوردن، خمیده شدن، خمیدن، سجود کردن
-
bow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعظیم، کمان، قوس، سجود، سرتکان دادن، خم شدن، تعظیم کردن، خم کردن، سر فرود اوردن، خمیده شدن، خمیدن، سجود کردن
-
bowe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوی
-
bow hand/ bow-hand
دست کمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دست ستون
-
bow 2
کمان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] قطعۀ منحنیشکلی از پلاستیک یا هر مادۀ کشسان دیگر که دو سر آن بهوسیلۀ زه به هم متصل شده است
-
hunting bow
کمان شکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی با نیروی کشش بسیار که در شکار به کار میرود
-
traction bow
کمان کشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] قطعهفلزی کمانی که به دو سر سیمی که برای ایجاد کشش در یک استخوان بلند فرورفته است وصل میشود
-
flat bow
کمان نواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی که سرتاسر آن ضخامت یکسان دارد و سطح مقطع بازوهای آن مستطیل است
-
bow 3
کمانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] وسیلۀ به صدا درآوردن زههای سازهای کمانهای
-
up-bow
کمانهکشی چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] در نواختن سازهای زهیِ کمانهای، حرکت کمانه از نوک به سمت پاشنه
-
down-bow
کمانهکشی راست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] در نواختن سازهای زهیِ کمانهای، حرکت کمانه از پاشنه به سمت نوک
-
back of bow
پشت کمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← پشت