کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bounding پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
bounding
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
bounding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدود کردن، هممرز بودن، جهیدن، مجاور بودن، خیز زدن، محدود ساختن
-
واژههای مشابه
-
bound
خیز 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] حرکت سربازان از یک جانپناه به جانپناه دیگر که اغلب در زیر آتش دشمن انجام میشود
-
boundness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدودیت
-
in-bounds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در محدوده
-
bound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدود است، کران، حد، مرز، خیز، سرحد، جست و خیز، هممرز بودن، محدود کردن، جهیدن، مجاور بودن، خیز زدن، محدود ساختن، موظف، مقید، بسته، اماده رفتن، منتسب، باقید و بند بسته شده
-
bounded set
مجموعۀ کراندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک فضای متریک، مجموعهای که درون یک گوی قرار گیرد
-
bound variable
متغیر پابند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] متغیری که مقید به سور است و نمیتوان یک ثابت به جای آن قرار داد
-
bounding mine
مین جهندۀ ضدنفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی مین ضدنفر با خرجی کوچک که بدنۀ مین را به هوا پرتاب میکند و موجب میشود مین در ارتفاع سه یا چهارفوتی منفجر و قطعات آن در همۀ جهتها پرتاب شود
-
bounded variation
وَردش کراندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خاصیت تابع حقیقیمقداری (real-valued) که مجموع قدر مطلق نوسانهای آن کراندار است
-
pot bound
گلدانفشرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] وضعیت ریشههای گیاهی که به دلیل ماندن طولانی در گلدان متراکم میشود و مجموعۀ ریشهها و خاک شکل گلدان را به خود میگیرد
-
bound water
آب مقید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] آبی که بخشی از یک سامانه مانند بافت یا خاک است و تا دمای حدود 20- درجۀ سلسیوس بلور یخ در آن تشکیل نمیشود
-
bounded function
تابع کراندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابعی که برد آن مجموعهای کراندار باشد
-
bound state
حالت مقید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالت کوانتومی سامانهای که در آن انرژی گسسته و تابع موج متمرکز شده است
-
bound morpheme
تکواژ وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تکواژی که هیچگاه بهتنهایی به کار نرود و همراه تکواژی دیگر بیاید