کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bons پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بون
-
واژههای مشابه
-
bon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرور
-
bon ton
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تن تو، روش خوب، خوش نژاد، اشرافی
-
bon mot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوت مات، شوخی، بذله، لطیفه، خوش مزگی
-
bon vivant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاداش نقدی، علاقمند بزندگی خوب، عشرت طلب
-
bon voyage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفر دریایی
-
voucher, bon (fr.)
بهابرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] کمک غیرنقدی برای دریافت کالا که دولت آن را بهصورت برگههای چاپی در اختیار کارکنان دولت قرار میدهد
-
care of ..., c/o, aux bons soins de... (fr.)
توسطِ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] عبارتی که در قسمت نشانی گیرنده نوشته میشود و نشان میدهد که مرسولۀ پُستی باید به شخصی تحویل شود که نامش بعد از آن کلمه در نشانی آمده است
-
postal order, post office order, postal money order, bon de poste (fr.)
حوالۀ پُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] سند پرداخت غیرقابلانتقال یا قابلانتقال برای مبالغ کم در ادارات پُستی برخی از کشورها