کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bone-idle پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
bone-idle
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
bone-idle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخوان خاموش، تنبل
-
واژههای مشابه
-
idles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیکار، وقت تلف کردن، وقت گذراندن، تنبل شدن
-
idling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
idling، وقت تلف کردن، وقت گذراندن، تنبل شدن
-
idleness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیکار بودن، بطالت، بیهودگی، کند ذهنی، گیجی
-
idled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خالی است، وقت تلف کردن، وقت گذراندن، تنبل شدن
-
idlenesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتباهات
-
idle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیکار، وقت تلف کردن، وقت گذراندن، تنبل شدن، تنبل، بیهوده، عاطل، بی کار، بی اساس، سست، بیخود، بی پر و پا
-
idleful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی روح
-
boning
استخوانزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] جدا کردن استخوان از گوشت
-
bone
استخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] بافت سخت تشکیلدهندۀ اسکلت بدن
-
boning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرد کردن، گرفتن یا برداشتن، خواستن، تقاضا کردن، درخواست کردن
-
bones
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخوان ها، استخوان، استخوان بندی، عظم، گرفتن یا برداشتن، خواستن، تقاضا کردن، درخواست کردن
-
bone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخوان، استخوان بندی، عظم، گرفتن یا برداشتن، خواستن، تقاضا کردن، درخواست کردن
-
idle speed
دور درجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] آرامترین دور موتور هنگامی که هیچگونه بار مکانیکی بر آن وارد نمیشود