کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
boil پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
boil
/boil/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
boil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوشیدن، جوش، کورک، دمل، التهاب، هیجان، تحریک، جوشاندن، بجوش آمدن
-
واژههای مشابه
-
boiling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غلیان
-
boiling
آبپز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پختن مواد غذایی در آبجوش یا سایر مایعات حاوی آب
-
boils
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوش می زند، جوش، کورک، دمل، التهاب، هیجان، تحریک، جوشاندن، بجوش آمدن
-
boiled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آب پز شده، آب پز
-
nucleate boiling
جوشش جوانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تشکیل حبابهای اولیۀ جوش در مجاورت سطح انتقال حرارت که در آن دمای سطح از دمای مایع بالاتر است
-
boiling point
دمای جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دمایی که در آن جسم خالص در فشار ثابت از حالت مایع به گاز تبدیل میشود
-
atmospheric boil
سوسوی جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] آنچه از عبور نور از تودههواهای درحالحرکتی که دارای نمایههای شکست مختلف هستند، مشاهده میشود
-
boiled oil
روغن پخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] روغن بزرک گرمادادهشدهای که خشککن به آن میافزایند
-
Aleppo boil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حلب جوشانده است، سالک
-
boiling point
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقطه جوش، نقطه غلیان، درجه جوش، عصبانیت
-
Delhi boil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهلی نو جوشانده است
-
boil over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراتر رفتن
-
boiled egg
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم مرغ آب پز